شهید خداداد پیروزمند
ما باید حماسه ای بسازیم که در تاریخ به جاودان بماند.

وصیتنامه شهید خداداد پیروزمند

« ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یعلم الله الذین جاهدوا معکم و یعلم الصابرین »

«گمان نکنید که به بهشت داخل خواهید شد بدون اینکه خدا امتحان کند و آنان که جهاد در راه دین کرده اند و آنها که در مصیبت ها صبر و استقامت کنند مقامشان را بر عالم معلوم گرداند.»

با درود و سلام بر پیامبران اسلام از آدم تا حضرت محمد«ص» و با درود و سلام بر امامان معصوم و با درود و سلام بر یگانه منجی بشریت حضرت مهدی صاحب الزمان«عج» و با درود و سلام بر نائب بر حقش خمینی بت شکن و سلام بر خانواده های شهداء که خداوند به آنها صبر عظیم عنایت فرماید.

بار خدایا می دانم که گناهانم خیلی زیادتر است و خیلی بزرگ، خدایا بزرگی و هم بخشنده و مهربان. به همین منظور آمده ام در خانه ات و بی جهت نیامده ام. مگر اینکه لبیک گفته باشم به ندای هل من ناصر ینصرنی ابا عبد الله که امروز از حلقوم فرزند رشیدش خمینی از خیمه گاه کربلای جماران به گوش می رسد

و بار خدایا! اکنون که با کوله باری از گناه در خانه ات آمده ام که با تو معامله ای که یک طرف من بنده رو سیه و معصیت کار و طرف دیگر تو که بخشنده و مهربانی. خداوندا حاضرم و راضیم به رضای تو که بدنم قطعه قطعه شده و سراز بدنم جدا گردد تا مورد شفاعت تو قرار بگیرم و ما باید حماسه ای بسازیم که در تاریخ به جاودان بماند. قافله ای در حرکت است و ما نباید خود را از این قافله عقب نگهداریم چون دنیا محل گذشت است و اگر من و تو نرویم که باید برود که می خواهد سلاح به زمین افتاده شهیدان عزیزمان را بردارد و بر دشمنان بتازد. بلی برادر باید من و تو این سلاح های افتاده را برداریم و به جبهه ها برویم. و از خدا می خواهم که مرا به آرزوی دیرینهام برساند که این آرزو آرزوی همه عزیزان رزمنده است همچنان که رسول اکرم«ص» فرموده اند : « اشرف الموت قتل الشهاده» شرافتمندترین مرگ ها شهادت در راه خداست آری پیامبر اکرم«ص» چنین فرموده است و من هم پیرو او هستم و خواهم بود و درس شرافتمندانه را از او آموختم. بار خدایا من خود را لایق شهادت نمی دانم زیرا شهادت نصیب مردان خدا می شود و در واقع من خود را نمی شناختم ولی به حکم حدیث « من عرف نفسه فقد عرف ربه» یعنی وقتی انسان خودش را بشناسد که خدایش را شناخته باشد و در آخر چند کلمه ای با خانواده ام صحبت دارم.

پدرم از شما می خواهم و تقاضا می کنم همچون گذشته صبر را پیشه کنید تا دشمن از صبر و استقامت شما عاجز شود و نتواند نقطه ضعفی پیدا کند و اما مادر عزیز و مهربانم شما نیز در مجالس به اقوام و آشنایان بگوئید که شهداء به خاطر اسلام و اعتقادات دینی این راه را رفته اند و مبادا غیبت کنید غیبت کردن خوردن گوشت تن مسلمان یا فرد دیگر است. از تو مادر و دیگر خواهرانم نیز می خواهم در حفظ حجابتان کوشا باشید. زیرا مردها باخونشان و زنها با حجابشان این انقلاب را پاسداری می کنند. و از شما می خواهم همانند حضرت زینب«س» بردبار باشید و کارهای آن رهبر زنان جهان را پیشه کنید.

و اما برادران عزیزم که در طول عمرم مانند پدری برای من بودید. فردی دیگر از خانواده شما به پیشواز حضرت مهدی می رود و شما نیز عبادت ها و صبر و یا مبارزه بر علیه ضد انقلاب اعم از گرانفروشان، کم فروشان، قاچاقچی و آنهایی که انحراف فکری دارند از انقلاب پاسداری کنید. زیرا این انقلاب همانند ماشینی که نیاز به بنزین دارد، نیاز به خون شهیدان دارد و حالا شما اقوام و دوستان! مرا حلال کنید اگر چه در دنیا بدی ها از من دیده اید ولی شما را به خدا شوخی بگیرید که در آن دنیا رو سیاه نباشم و اما شما اقوام و دوستان و آشنایان که برای تشییع جنازه ام به اینجا آمده اید ابداً به فکر دنیا نباشید چند ثانیه ای به دنیا فکر کنید و به من فکر کنید و ببینید که من با چه چیزی می روم. پس شما ای عزیزان که به فکر دنیا هستید بدانید که این دنیا و این زرق و برق دنیا برای چند روزی بیشتر نیست و باید همه این راه را رفت پس چه بهتر که در راه خدا ...... باشد و در پایان از دیگر هموطنان تمنا دارم که اگر ممکن باشد نگذارند سلاحم بر زمین افتاده بماند که امروز با دیروز خیلی فرق کرده است و اسلام خیلی به شما احتیاج دارد و در پایان ای پدر و مادر و برادرانم من از شما می خواهم که اگر جنازه ام آمد، مرا در روستا یا در هر کجا که صلاح بدانید دفن کنید و هر موقع که بتوانید شب های جمعه بر مزارم آئید و یادی هم از من بکنید و برای چندمین بار می گویم که هرکس از من روسیاه بدی دیده من را حلال کند و از خطاهایم در گذرد و تنها آرزویم این بود که اگر زنده بمانم آنقدر در جبهه بمانم تا برویم کربلا و زیارت کنیم و در زندان های بغداد را به روی اسیران ایران باز کنیم و ........ سلاح مرا به او برسانید و به او بگوئید باری مادر عزیزم ناراحت مباش نمی گویم گریه نکن چون نمی شود ولی گریه بر حسین و اولاد معصوم او کن و............ آخرین وصیت من اینکه مرا با همین لباس تن (من) دفن کنید چون همه رزمندگان با همین لباس شهید می شوند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

وصیت نامه شهید خداداد پیروزمند

حمد و سپاس ایزد منان را که مرا در وضعی قرار داد و جنگی میان حق و باطل درگیرد و من نیز در آن شرکت کنم و با یاران امام زمان(عج) همسنگر باشم و از زمره شهدا راه حق قرار گیرم و باسلام فراوان حضور حضرت مهدی و نایب برحقش امام خمینی و سلام بر خانواده های معظم شهدا که صبورانه از دست آوردهای انقلاب به خوبی محافظت نمودند و اما شما دوستان و اقوام که قدم رنجه فرموده اید در تشیع جنازه یا در محفل ختم شرکت کرده اید چند کلمه ای بعنوان وصیت حضورتان عرض می کنم:

شما ای پدران و مادران و برادران و خواهران! ما که تاکنون دعوت حق را لبیک گفتیم و رفتیم ولی شما ای عزیزان که مانده اید بار مسئولیت شما سنگین تر شده است و انتظاری که از شما دارم این است که جبهه ها را پر از نیروهای جانی و مالی نگه دارید و اگر شما نمی توانید به جبهه ها بروید با مال خود جبهه ها را یاری کنید که حالا وقت آن فرا رسیده و خداوند همگی ما را امتحان می کند و از شما می خواهم که همیشه پشتیبان رهبر و ولایت فقیه باشید و .... ما پیش از انقلاب همیشه در عاشورای حسین(ع) می گفتیم که ای کاش در روز عاشورا ما هم در کنار حسین بودیم و به درجه رفیع شهادت نائل می گشتیم. پس الان وقت آن رسیده که گفته خود را عملی سازیم در مقابل استکبار شرق و غرب بایستیم .

و اکنون که این وصیت نامه را می نویسم عازم خط مقدم هستم می خواهم بدانید که فقط .... عمر خود را در جنگ با نفس و جنگ با دشمنان خدا و رسولش و راه پیروی از رهبران اسلام صرف کنید که این جوانی برایتان باقی نخواهد ماند و ای سالخوردگان! حال که جوانی را از دست داده اید پس فرصت را غنیمت شمارید و از آنچه که ....... برای جوانان بازگوئید تا انشاءالله جوانان از کرده های شما عبرت گیرند تا دوری کنند از منکرات که جز زیان و پشیمانی چیزی همراه نداشته و عذاب دنیا و آخرت را فراهم می سازد .........

و از پدر و مادر عزیزم می خواهم بخاطر اینکه مرا تا این سن رسانده و زحمت کشیده و غمها و رنجهای زیادی بخاطرم تحمل کرده اید حلالیت می طلبم و از برادرانم می خواهم که هر چه برایم می خواستید انجام دهید و نتوانسته اید انجام دهید برای ..... در پایان از همه کسانی که من را می شناسند می خواهم مرا حلال کنند و از پدر و مادر و همگی می خواهم که جنازه من آمد مراسم ختم را ساده برگزار کنند و نیامد هم ناراحت نباشید.


منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده