زندگینامه شهید علی اصغر براتی
شمیم صبحگاه معطر بهاری، با حال و هوای مطبوع صبحگاهان، خبر از فرارسیدن فصلی زیبا، با گلهای معطر و نسیم روح افزا و دل انگیز، شادمانی این فصل پرشور را نوید می دهد. در این میان شور و شادی در سراسر سرزمین پهناور ایران، با شادمانی و طرب همراه بوده و همگی پس از پشت سر گذاشتن فصل سرما و نشستن زیر کرسی های زغالی، حالا دربهای خانه هایشان را به روی فصل بهار باز کرده و با زیبائیهای آن همنشین می شوند.
روستای شیرخند از توابع شهرستان قاین، در روز دهم فروردین سال 1346 شاهد تولد نوزادی است که در کلبه ای محقر و قدیمی، صدای گریه هایش، لبخند شادمانی بر لبان همه نقش می بندد. آری او را علی اصغر نام می گذارند.
شهید علی اصغر براتی تا پایان دوره ابتدائی در روستای محل تولدش تحصیل کرده و به علت فقدان مدرسه راهنمائی در روستا و دوری از شهر و پاره ای از مشکلات دیگر ترک تحصیل نمود. او دوران پنج ساله دبستان را در حالی سپری کرد که در حین تحصیل، قالیبافی را نیز یاد گرفت.
به گفته مادرشهید علی اصغر براتی، هر روز صبح که از خواب برمی خاست، زیارت عاشورا را حتماً می خواند و شبهای چهارشنبه دعای توسل را نیز قرائت می نمود. همیشه دعای کمیل را در شبهای جمعه زمزمه می کرد.
او اخلاق خوبی داشت. از سن 10 سالگی به بعد به امور مذهبی توجه و عنایت داشته و نماز اول وقت را در مسجد بجا می آورد. از نظر سیاسی نیز، در راهپیمائیها و مراسم شرکت کرده و دوستدار انقلاب بود. توصیه هایش برای حفظ نظام و پیروی از خط ولایت آشکار و علنی بود. از سال چهارم دبستان، با پایگاه مقاومت بسیج در روستا همکاری داشت. شهید عزیز، عراق را تجاوز گر دانسته و دفاع از حریم و ناموس وطن را وظیفه ای مهم می خواند، بطوریکه معتقد بود، باید آنقدر با صدامیان کافر جنگید تا در عراق نیز جمهوری اسلامی برپا شود.
او از طریق سپاه به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه های حق علیه باطل حضور یافت. راننده بولدوزر و ماشینهای سنگین بود. حین عملیات کربلای 5 در شلمچه و پاسگاه زید عراق با همین سمت( راننده بولدزر) در تاریخ 24/10/1365 پر پرواز به سمت عالم بالا را برگشود و به جانان پیوست. روحش شاد و یادش گرامی.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیادشهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی
