وصیت نامه شهید علی اکبر اسماعیلی

نام :على‌اكبر

نام خانوادگى :اسماعيلى

نام پدر :محمداسماعيل

تاريخ‌تولد :10/01/1344

ش.ش :15

محل‌صدورشناسنامه :فردوس

تاريخ شهادت :06/11/65

نوع حادثه :حوادث‌مربوط به‌جنگ‌تحميلى

شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسط دشمن‌درجبهه

استان :بنيادشهيداستان‌خراسان جنوبی

شهر :اداره‌بنيادشهيدسرایان

(( بسم الله الرحمن الرحيم ))

(( و لا تقولوا لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء و لكن لا تشعرون ولنبلونكم بشى من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين )) ( البقره 154)

(( و آن كسى كه در راه خدا كشته شده مرده مپنداريد بلكه او زنده ابدى است و لكن همه شما اين حقيقيت را در نخواهيد يافت و البته شما را به سختى هایی چون ترس و گرسنگى و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بيازماييم و بشارت و مژده از آن صابران است . ))

اكنون كه قرار است درخت تنومند اسلام آبيارى شود و رشد كند پس اى گلوله ها و خمپاره ها مرا دريابيد تا اينكه يك قطره خون در بدنم باقى نماند و آنچنان بدنم را پاره كنيد كه ديگر مجال جمع كردن براى آن باقى نماند .

و فقط الله به نام خدايى كه به انسان آموخت و به انسان بصيرت و عقـــــل و هــــوش و توانايى بخشيد تا در راه شناخت خود او ، تفكر و انديشه نمايد و او را به تمــــام معنى بشناسد و وقتى او را شناخت و عـــــاشق خدا شد ، خــــداوند هم عــــاشق او مى شود چنانكه در حديث قدسى فرمايد :

( هر كس مرا طلب كرد مرا مى شناسد و هر كس مرا شناخت مرا دوست مى دارد و هر كس مرا دوست داشت عاشقم مى شود و هر كس عاشقم شد عاشقش مى شوم و هر كس عاشقش شدم او را شهيد مى كنم و هر كس را شهيد كردم خودم در آخرت ديه او مى شوم )

اكنون كه آخرين لحظه عمرم را مى گذرانم بر اين شدم كه چند كلمه اى را به عنوان وصيت بنويسم .

در ابتدا پيامى داشتم به اهل خانواده ام :

پدر و مـــــادر عزيزم سلام بر شمــــا كـــــه ابراهيم گـــونه فرزندتان را به قربانگاه فــــرستاديد و توانستيد در راه اسلام ، محبوبترين چيزتان را بدهيد .

پدر و مــــادرم ، اگر چه در زندگى نتوانستم حــــق فرزندى نسبت به شمـــــا را ادا كنم ، ولى اميدوارم اكنون كه قـــرار آن است در راه اسلام كشته شوم ، مرا ببخشيد و نمى دانم چگونه و با چه زبانى از زحمت هايى كه برايم كشيده ايد عذر خواهى مى كنم .

مادرم مى دانم خيلى زياد برايم رنج كشيده ايد و اكنون مى خواستيد ثمره زحمت هايتان را برگيريد ولى اكنون قرآن ندا در مى دهد كه:

( اى كســــانى كه ايمــــان آورده ايد ، اكنون كـــه اسلام به شمـــــا احتياج دارد به يارى اسلام بشتابيد و بكشيد و كشته شـــــويد تا اسلام ســربلند بمـــاند )

بنابراين از شما مى خواهم كه از شهادتم ناراحت نشويد و بلند گريه نكنيد تا دشمن اسلام خوشحال شود و با شنيدن خبر شهادتم حنا ببنديد و شيرينى شهــــادتم را پخش كنيد . اميدوارم انشا الله ، در يوم القيامه ثمره زحمت هايتان را برگيريد .

و همچنين از شما مى خواهم ، برايم سوك نگيرييد .

و اما اى برادرانم ، از شما مى خواهم تا آنجايى كه مى توانيد و توانايى داريد براى برپايى اسلام مجاهده كنيد كه اسلام بى ياور نماند و خون شهيدان پايمال نشود . اميدوارم كه از ادامه دهندگان راهم باشيد و نگذاريد كه اسلحه ام بر زمين بيفتد .

و شما خواهرانم از سنگر خودتان حفاظت كنيد و نگذاريد كه به اسلام لطمه اى وارد شود و حجاب و عفت اسلامى را كاملا رعايت كنيد و بعد از شهادتم زينب وار عمل كنيد و پيام شهيدان را به ديگران برسانيد .

و پيام امت اسلامى ايران :

اكنون شما در صحنه آزمايشات الهى قرار گرفته ايد ، مواظب باشيد كه همچون ابوذر ها از صحنه آزمايش الهى بيرون آييد . خيلى به اين دنياى بى ارزش دل نبنديد و از كشته شدن در راه خدا نهراسيد چون براى هر انسانى يك بار مرگ هست ، پس چه بهتر كه اين مردن كشته شدن در راه خدا باشد و اين انقلاب و جنگ يك موهبت الهى بود كه خداوند به مردم ايران ارزانى داشت و آگاه و بيدار باشيد تا حداكثر استفاده را از اين موقعيت بكنيد ، چون اين چنين موقعيت هايى كم به كم بدست مى آيد كه كشته شدن شهيد محسوب شود .

در جهاد كردن در راه خدا از يكديگر پيشى بگيريد ، چون جهاد وسيله اى است براى آشكار گشتن و نمايان شدن راه هاى هدايت و خداوند در قرآن كريم مى فرمايد :

( والذين جاهدوا لله لنهدينهم سبلنا) ( عنكبوت )

من به آن صورت شكايتى از صداميان پيش خداوند نخواهم برد ، چون كه وضع اينها براى همه معلوم است ، بلكه از كسانى شكايت خواهم كرد كه آگاهانه و مغرضانه بر ضد اسلام و افراد حزب اللهى تلاش مى كنند .........

و يكى از مسائل ديگر مسئله كمك كردن ابرقدرت هاى شرق و غرب به صدام كافر است و به خيال خامشان مى خواهند در دل امت حزب الله وحشت ايجاد كنند و از آنجاييكه دست خداوند بالاى سر امت اسلامى است از هيچ تهديدى نمى هراسند و كشته شدن در راه خدا را سعادت مى دانند . بنابراين براى هميشه پيروزند .

از جوانان عزيز ايرانى بخصوص از رفقاى خودم مى خواهم آنهاييكه از اول انقلاب در خط امام و حزب الله بوده اند ، به همان راهشان ادامه دهند و آنهايى هم كه تاكنون موفق نشده اند خودشان را با خط امام و اسلام ساز دهند هر چه زودتر به خودسازى خودشان بپردازند و خودشان را براى مقابله با كفار آماده كنند و اگرنه شيطان بر آنها مسلط خواهد شد و در ناآگاهى و غفلت خواهند ماند . همين شهيدان بزرگوار اسلام را سرمشق خود قرار دهيد ، توجه كنيد و دريابيد كه شهيد بهشتى چگونه زندگيش را گذراند و چه خطى را انتخاب كرد . اى امت حزب الله ، تا آنجاييكه مى توانيد دعا بخوانيد . و شما مادران از رفتن بچه هايتان به جبهه جلوگيرى نكنيد كه اگر جلوگيرى كرديد ، در برابر اسلام مسئول هستيد و جواب شهيدان را نخواهيد توانست بدهيد و براى پيروزى اسلام دعا كنيد و خودتان را آماده كنيد براى ظهور مهدى موعود (عج) تا بتوانيد از ياران باوفاى ايشان باشيد ..........

پروردگارا ، هر چند كه لياقت پيوستن به لقاى تو را ندارم ، ولى مى دانم لطف عظيم تو مرا نا اميد نمى كند .

پروردگارا ، شهادت در راهت را به ما عطا بفرما و ملت مسلمان ما را از شر شيطان هاى درونى و بيرونى محفوظ بدار . امام امت ما را تا انقلاب مهدى ، حتى كنار مهدى حفظ بفرما ، افراد مغرض و ضد انقلاب را از صحنه روزگار برانداز و به افراد ناآگاه و گمراه آگاهى و بصيرت عنايت بفرما .

(( اللهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد عليك صل على محمد و آل محمد و اجعل النور فى بصرى و البصيره فى دينى و اليقين فى قلبى و الاخلاص فى عملى و السلامه فى نفسى و السعه فى رزقى و الشكر لك ابدا ما ابقيتنى ))

والسلام على من التبع الهدى على اكبر اسماعيلى

منبع: اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیادشهید وامور ایثارگران خراسان جنوبی