زندگينامه شهید ابوالقاسم الهیارزاده
حضرت علي ( ع) فرمودند: « قسم به كسي كه جان فرزند ابيطالب به دست اوست، هزار ضربة شمشير بر من آسانتر از مرگ در بستر است »
‹ بحار الانوار ج 97 ، ص 40، حديث 44›
اين بار سخن در باره ي رهروي ديگر از وادي عشق است . شهيد ابوالقاسم الهيار زاده در سال 1347 در خانواده اي مذهبي و كم درآمد در روستاي پيكوه طبس متولد شد . دوران كودكي را در محل تولد و دامان پر مهر پدري مهربان به نام الله يار و مادري فداكار به نام « حوا » سپري كرد . سپس به دبستان رفت و تحصيلاتش را تا دوم دبيرستان ادامه داد . در هنگام تحصيل در مراسم مذهبي از جمله دعاي كميل شركت مي نمود ، اخلاقش زبانزد خاص و عام بود ، خود را بزرگتر از ديگران نمي دانست و رسیدگی به خانواده هاي كم در آمد را در اولويت كارهايش قرار مي داد . هنگامي كه استكبار ، در جبهه ي وسيع و يكپارچه به جنگي تمام عيار بر علیه نظام تازه تأسيس جمهوري اسلامي روي آورد و رژيم بعث از زمين ، هوا و دريا به این خاك مقدس تجاوز نمود ، او هم مانند بسیاری از بسیجیان دیگر ، سنگر علم و دانش را رها كرد و چون خوشبختي و رستگاري را در نبرد با دشمن متجاوز مي دانست، با دلي بي قرار و عزمي آهنين و استوار براي حراست از مرزهاي شرف و شهامت به سوي ميدان رزم شتافت . با توجه به سن كمي که داشت ، اقدام به دستكاري شناسنامه ي خود نمود تا بدين وسيله مشكلي در راه اعزامش ايجاد نشود . بعد از 45 روز حضور در جبهه ، هنگامي كه براي مرخصي به جمع خانواده بر مي گردد ، در باره يكي از عملياتها چنين مي گويد: « در منطقه مهران نزديك بود به اسارت نيروهاي عراقي در آييم، من قبل از نزديك شدن دشمن در گودالي پنهان شدم و اسلحه ي خود را زير سرم قرار دادم، در آن لحظه از خدا خواستم كه چون بدون اجازه ي مادر قدم در ميدان نبرد نهاده ام ، نجات پيدا كنم و دو باره با اجازه ي مادر به جبهه بر گردم، در همين حال صداي تكبير رزمندگان شنيده شد، نيروها آمدند و من را كه نزديك بود اسير شوم نجات دادند. » در مرحله دوم اعزامش ، بعضي از آشنايان از مادرش مي خواهند كه مانع رفتن او گردد و مادر در جواب آنها چنین مي گويد: اگر فرزندان ما ، در دفاع از اسلام شركت نكنند چه كساني مي بايست اين وظيفه را انجام دهند ، لذا اين بار پورشورتر از دفعه قبل به جبهه مي شتابد و برای عمليات كربلاي يك و آزاد سازي مهران مهیا می شود . ابوالقاسم در همين عمليات در تاريخ 11/4/1365 بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد و با غلتیدن درخون خود ، زيباترين درس را به دیگران آموخت . حال بر اين معلم هنر آفرين عرصه ي عشق و پيكار درود مي فرستیم و يادش را گرامي مي داريم . پيكر پاك اين دلاور اسلام پانزده روز پس از شهادت ، در روستاي زادگاهش به خاك سپرده شد.
ما كه در راه هدف ، مي گذريم از سرو جان با سر و سينه ي خود ، تير بلا را سپريم
درس آزادگي ، امروز حسين( ع) داد به ما بي سبب نيست كه همواره در اوج ظفريم
منبع : اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیاد شهید و امورایثارگران خراسان جنوبی
