شعر

آن بهار

عید بود و سبزه ها

مخملی، قشنگ وناز

در نگاه سبزشان

یک سبد پیام  و راز

 

آسمان پر از امید

کوچه ها  پر از بهار

خنده های صورتی

بوسه های بی شمار

 

قلب هایی از بلور

هفت سنگ و خنده ها

نغمه های شاد شاد

بر نوک پرنده ها

 

تا که ابر تیره ای

دیده شد در آسمان

بمب های قهوه ای

ریخت تند و بی امان

 

از لبان سبزه ها

خنده را به کینه چید

من شدم در آن بهار

خواهر دو تا شهید

     

 

منبع : کتاب  بابا تفنگ دارد / نویسنده نوشین نوری 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده